مهارتهای نرم در ایران و جهان
مهارتهای نرم در ایران و جهان
نویسنده: دکتر مرتضی نظری
فرقی نمی کند شما در چه جایگاه شغلی، با چه سن و جنسیتی و یا در چه زمینه ای فعالیت می کنید. شما به مهارت های نرم نیاز دارید!
پیچیدگی (Comphelexity)، عدم قطعیت (Uncertainty)، نوسان (Volatility) و ابهام (Ambiguty) از جمله ویژگیهای اقتصاد و جغرافیای جدید کسبوکارهاست. حفظ و ارتقای سطح عملکرد سازمانها، مدیران و فعالان بومهای کسبوکارها و خلق ارزش تجاری و جلب رضایت مشتری در چنین شرایطی جز با بازنگری در آموختهها (Relearning) و بروزرسانی و ارتقای مهارتهای (Reskilling & Upskilling) انسانی، ارتباطی و ادراکی سرمایه انسانی و تغییر در سبک تفکر امکانپذیر نیست.
پژوهش ها نشان می دهد که بهرهمندی افراد از مهارتهای نرم به کسب دستاوردهای بالاتر برای خود ایشان و سازمان و کسبوکارشان منجر میشود. ارتباطات، شایستگی رهبری، کارگروهی، تفکر نقاد، خلاقیت، یادگیری مداوم، توسعه روابط بین فردی از این جملهاند. تحقیقات ویجان، تانگ، والفا (۲۰۱۹)، بیان میکندکه مهارت های نرم برای ترویج اثربخشی سازمان و بهرهوری، حیاتی هستند. مهارتهای نرم، به ویژگیهای شخصیتی، جذابیتهای اجتماعی، مهارتهای زبانی، ارزشهای شخصی، نگرش، آگاهی و حساسیت یا نگرش خوشبینانه اشاره دارد. (الوانی،۲۰۱۹) رابلز (۲۰۱۵) استدلال میکنند که مهارتهای نرم به ویژگیها، نگرشها و رفتارهای غیر فنی و شخصیتی اشاره دارد. مهارتهای نرم، مهارتهای خاص و نامحسوسی هستند که قدرت فرد را به عنوان یک تسهیل کننده، رهبر، میانجی و مذاکرهکننده تعیین میکنند.
موسسه مکنزی در پژوهشی (۲۰۱۷)، هفت مهارت نرم ویژه مدیران استخراج و معرفی کرده شامل:
۱. تفکر انتقادی
۲. ارتباطات
۳. مشارکت
۴. یادگیری مداوم
۵.تکنولوژی
۶. خلاقیت
۷.تعهد
این مهارتها باید توسط مدیران در سازمانها به کار گرفته شود.
فیشر (۲۰۰۹) در پژوهش خود نشان داده اند که نداشتن مهارت ارتباط و انتقال نظرات به دیگران به گونهای روشن و احترامآمیز، عامل ایجاد عوامل تشدیدکننده تعارض، اغتشاش، آزردگی و عصبانیت است. بنابراین ارتباطات از عوامل بنیادی هویت سازمان و جوهره اصلی مدیریت است. مدیران آموزشی باید در سطوح مختلف با اشخاص، خواه زیردست، خواه بالادست و یا همتراز خود ارتباط برقرار کنند. شرکت لینکدین در یک پیمایش با مشارکت ۵۰۰۰ مدیر منابع انسانی، نشان داده که ٪۹۳ شرکتکنندگان، مهمترین اولویت مهارتی نیروی انسانی در شرایط جدید را مهارت های نرم عنوان کردند. (مرتضی نظری،۱۴۰۱)
مهارتهای نرم چه در تعریف و چه در تعداد مؤلفهها در بین صاحبنظران متفاوت است. به عنوان مثال، ویلیرز (۲۰۱۰)، مهارتهای نرم را شامل مؤلفههای: مهارتهای ارتباطی، مهارتهای حل مسئله و تفکر، رهبری و مهارتهای کار تیمی، ارزشهای اخلاقی و معنوی و خودمدیریتی میداند؛ جولی (۲۰۱۸) آن را همراه با مؤلفههای بیشتری یعنی: مهارتهای ارتباطی؛ تفکر انتقادی و مهارتهای حل مسئله، کار تیمی، یادگیری مادامالعمر، مهارتهای مدیریت اطلاعات، مهارتهای کارآفرینی، روحیه اخلاقی و حرفهای و مهارتهای رهبری معرفی نموده است؛ یا بریل و همکاران (۲۰۱۴) مهارتهای نرم، را شامل: رهبری، کار تیمی، تفکر انتقادی، استدلال منطقی، ارتباطات و مؤلفه دیگری به نام تفکر کلگرا میداند؛ و کوواریک (۲۰۲۰) علاوه بر مهارتهای رهبری و مهارتهای ارتباطی، مهارتهای شبکهسازی را نیز مطرح میکنند.
به طور خلاصه، اصطلاح مهارت های نرم، برای نشان دادن کلیه شایستگیهایی مورداستفاده قرار میگیرد که در ارتباط مستقیم با وظیفه مشخصی نبوده و در هر پست و موقعیت شغلی ضروری هستند. (سیماتی،2016) مهارتهای نرم توسط بسیاری از پژوهشگران عرصه مدیریت و سازمانهای بینالمللی مانند OECD و مجمع جهانی اقتصاد و دولتها مانند وزارت آموزش وپرورش نیوزیلند و خدمات کار راهه ملی انگلستان معرفی، شناسایی و توصیف شدهاند و به عنوان نیاز و الزام اساسی یادگیری آینده، مورد تأکید وتمرکز قرار گرفته است.(اسنیپ،۲۰۱۷) تانگ استدلال کرد که رهبران آموزشی برای این که سازمان خود را به سمت خودکارآمدی و مؤثر بودن حرکت دهند باید از مهارتهای نرم استفاده کنند. او بیان میکند که مهارتهای نرم متشکل از کار گروهی، ارتباطات، تسلط شخصی، توسعه شخصی، ابتکار، توانایی رهبری برنامه ریزی و سازماندهی است و مطرح شدن این مهارت ها توسط رهبران در فرآیند توسعه انسانی مورد نیاز است.[1]
شما از طریق مهارتهای فنی و سخت وارد یک شغل و حرفه میشود اما از طریق مهارتهای نرم است که میتواند شایستگیهای خود را به اثبات رسانده و موقعیت شغلی خود را تثبیت کرده و رشد دهد.
مهارتهای نرم و ایران
بنا بر اعلام مرکز ملی آمار، نزدیک به نیمی از فارغالتحصیلان دانشگاهها بیکارند. به عبارتی، از جمعیت فعال کشور، دو میلیون و ۳۹۹ هزار بیکار هستند که این تعداد نسبت به بهار سال گذشته با ۰.۴ درصد افزایش همراه بوده که این میزان معادل ۸/۴۸ درصد از کل جمعیت بیکار کشور است از بین فارغالتحصیلان دانشگاهها هستند. (مرکز آمار ایران، بهار1401)
طبق بررسیهای میدانی و تجربه آموزشهای کاربردی و مهارتی نگارنده در ده سال گذشته در رشتههای مختلف به ویژه در مراکز آموزشهای کوتاه مدت DBA و MBA، علاوه بر خودارزیابی و اذعان دانشپذیران این دورهها، ضعف یا فقدان مهارتهایی همچون مذاکره، کار تیمی، حل مساله، تحلیل، تصمیمگیری، ارتباط مؤثر در سبک رفتاری و نتایج عملکردی ایشان بسیار مشهود است. در واقع ما با دانشآموختگانی مواجهیم که در مهارتهای سخت نمره قابل قبول و نسبتاً بالا اما در مهارتهای نرم در وضعیت ضعیف قرار دارند.
در بررسی بروز چنین پدیده نامبارکی، نمیتوان نگاه خطی و تک عاملی داشت و باید علل متعددی را سهیم دانست. اما بیتردید عدم توازن میان «دانشافزایی و توانافزایی» و به تعبیر سادهتر قطع ارتباط میان «علم و عمل» و «یادگیری و بکارگیری» چه در آموزش عمومی و چه آموزش عالی از این دلایل مهم بیکاری دانشآموختگان است.
محتوای بیارتباط با نیاز مخاطب و بازار کار، عدم مشارکت فراگیران در یادگیری، حافظهمحوری و ضعف جنبه مهارتی و کارگاهی آموزشها، باعث نارسایی میوه نظام آموزش عمومی (مدرسه) و آموزش عالی (دانشگاه) شده در نتیجه فارغالتحصیلان مدرسه و دانشگاه با انواع ناتوانی و فقر وارد کار و زندگی میشوند. در رأس این ناتوانی و انواع فقر، «فقر مهارتی» قرار دارد.
جریان آموزش رسمی از سطح عمومی (مدرسه) تا سطح عالی (دانشگاه) و آموزشهای سازمانی و حین خدمت، از ضعفهای ریشهای و بنیادین رنج میبرد. از جمله این موارد می توان به نمره محوری و رقابتگرایی و بریدگی از نیازهای واقعی، ناتوانی آموزشهای گذرانده شده در پاسخگویی به مسألههای نوپدید اشاره کرد. فارغ التحصیل در برابر مسألههای کار و زندگی، چیره نیست و در موضع استیصال قرار دارد. آنها دانستههایی دارند که شاید مفید باشد اما به کار نمیآید. سرعت تغییرات رشتهها و موضوعات جدید هم به حدی است که بر این سردرگمی و عقب ماندگی میافزاید.
روشهای یاددهی و یادگیری در جریان سپری شدن سالهای کودکی تا جوانی، عمدتاً سخنرانی و تکگفتاری بوده و مشارکت، تعامل و «باهمآموزی» برای تمرین انواع ورزیدگیها از ورزیدگی ذهنی، ادراکی، ارتباطی، عاطفی ـ هیجانی، اجتماعی، مدیریتی، و تربیت انواع هوش و استعداد چندگانه مانند هوش کارآفرینی، مدیریتی، اقتصادی، فنآورانه رخ نداده. همه اینها به پرورش نسلی میانجامد که در بعد حافظه دچار تورم محتواست اما از به کارگیری و نفع بردن و سود رساندن به خود و دیگران ناتوان. از دل آنچه آموخته، نمیتواند خوب تصمیم بگیرد و مسألههای پیش روی خود را حل کند. و در یک کلام توان و نیروی ذهنی و روحی فرد، بارورسازی نشده است.
برای توسعه مهارت های نرم چه کنیم؟
ما در مجموعه علمی و آموزشی چیرگی پس از سالها مطالعه و بررسیهای مسألهشناسانه در پیجوییِ چرایی بروز بیکاری فارغالتحصیلان ارایه میشود. بیکاری این طیف جامعه، همانطور که اشاره شد البته دلایل متعدد ساختاری و زیرساختی دارد و این طرح، پیشنهادی عملی و صورتبندی شده نسبت به سهم «آموزش و فراگیری مهارتهای نرم» و پاسخ به ایرادات و کاستیهای نظام آموزش رسمی به منظور چیرگی بر چالشها و مسألهها موضوع این طرح است.
پرسش دقیق و مهمی که ما را به شرایط مناسبتری از آموزش اثربخش ـ یعنی آموزشی که نتیجه و ثمرهاش به جای انفعال و ناتوانی، مهارتمندی و چیرگی باشد ـ عبارتست از اینکه: چه آموزشی؟ برای چه هدف، رویکرد و مأموریتی؟ در پاسخ به چه نیاز و مسألهای؟ با چه روش آموزشی؟ با استفاده از چه فناوریهای آموزشی؟ با چه موضوعات و سرفصلهایی؟ متناسب با کدام گروه مخاطب؟ و بر اساس چه مدل سنجش و ارزیابی؟ و در چه محیطی؟
در پاسخ به این نیاز ملی، کارگاه های آموزشی و مهارتی چیرگی در دو سطح سازمانی و عمومی با هدف تقویت مهارت نرم مدیران، کارشناسان و فارغ التحصیلان دانشگاه ها و سرمایه انسانی جوان ارایه می شود. همراهان گرامی می توانند از طریق لینک ثبت نام در این دوره ها ثبت نام نمایند.
دیدگاهتان را بنویسید